جوجه کوچولو
سلام جوجه کوچولوی منننننننننننننننننننننننننننننننننننن امروز وقتی از دانشگاه برمیگشتم خیلی دلم برات تنگ شده بود فکر میکردم چجوری بغلت کنم عزیز دلمممممم خنده داره ولی تک تک سلول های بدنم تو رو میخواست گلممممممممممممممم وقتی دیدمت و تو لبخند زدی تمام خستگی هام تموم شد عزیزکمممممممممممم انگار اصلا خسته نبودم وقتی شیر میخوری قند توی دلم اب میشه نمیدونم ولی به نظرم این لذت بخش ترین کار توی دنیاست دوست دارم همیشه این لذت توی خاطرم بمونه تا ابد و هیچ وقت فراموش نشه ارمان جانم تازه یاد گرفتی نازی کنی خیلی ماههههههههههههههه وقتی دستای کوچولوتو از بالا روی موهام میکشی و بهم خیره میشی میخوام بخورمت دلم میخواد همیشه اینجوری...
نویسنده :
نگین مامان ارمان
18:33